به گزارش خبرگزاری مهر، بانک مرکزی درباره برخی سوالات عبدالناصر همتی رئیس کل بانک مرکزی دولت دوازدهم در خصوص سیاستهای اقتصادی دولت و بانک مرکزی به طور خاص در زمینه سیاستگذاری پولی، مدیریت بازار ارز و کنترل تورم، برخی نکات و توضیحات جهت تنویر افکار عمومی ارائه کرد:
در خصوص مطالب مطرح شده در زمینه تحولات پایه پولی و چاپ پول لازم است به این نکته اشاره شود که روند رشد دوازدهماهه پایه پولی با آغاز به کار دولت سیزدهم و متأثر از رویکرد انضباطگرایانه دولت و سیاستهای پولی و نظارتی فعال بانک مرکزی کاهش قابل توجهی را تجربه نموده و از ۴۲.۶ درصد در پایان تیرماه ۱۴۰۰ به ۳۴.۵ درصد در پایان مهرماه سال ۱۴۰۱ رسیده است.
بنابراین همانطور که تحولات متغیرهای پولی نشان میدهد علیرغم اجرای طرح مردمیسازی و توزیع عادلانه یارانهها و حذف ارز ترجیحی و واریز یارانه نقدی، متغیر مذکور کماکان در مسیر کاهشی خود قرار دارد. لذا انتظار میرود در تحلیل عملکرد متغیرهای اقتصادی از جمله رشد کلهای پولی، سیر تحولات قبلی آنها نیز مورد توجه قرار گیرد.
بررسی آمارهای اقتصادی کشور در یک سال گذشته موید تغییر روند شاخصهای اقتصادی نظیر رشد نقدینگی و تورم علیرغم محدودیتهای بودجهای دولت است.
در این راستا، بررسی نرخ رشد دوازدهماهه نقدینگی نشان میدهد که این مؤلفه از ۴۲.۸ درصد در پایان مهرماه سال ۱۴۰۰ طی یک روند نزولی به ۳۴.۳ درصد در پایان مهرماه ۱۴۰۱ کاهش یافته است.
بنابراین، در سال جاری به واسطه اهتمام و تمرکز بانک مرکزی بر اجرای سیاست کنترل مقداری رشد ترازنامه بانکها و اعمال جرایم (تعدیل نسبت سپرده قانونی) برای بانکهای خاطی ملاحظه میشود که رشد خلق پول بانکها و تبع آن نقدینگی به میزان قابل توجهی کنترل شده است.
ضمن آنکه میبایست به این نکته داشت که با وقوع شوکهای تورمی از ناحیه شوکهای سمت عرضه، نیاز فعالان اقتصادی به نقدینگی جهت تداوم فعالیتهای خود افزایش مییابد که این امر خود از عوامل رشد نقدینگی در اقتصاد بوده است.
در خصوص سیاست پولی بانک مرکزی و افزایش توافقات بازخرید لازم به اشاره است بانک مرکزی با تمرکز بر وثیقه دار و قاعدهمند کردن ارتباط مالی میان خود و شبکه بانکی (از طریق توسعه عملیات بازار باز و ارائه تسهیلات قاعدهمند به بانکها در نرخ سقف دالان نرخ سود) و با استفاده از ابزارهای بازار محور، هدف عملیاتی خود در کنترل رشد نقدینگی و پایه پولی را دنبال مینماید.
از اینرو بانک مرکزی با توجه به اهداف سیاستی و پیشبینیهای خود از وضعیت نقدینگی در بازار بینبانکی و وضعیت ذخایر مورد نیاز بانکها و مؤسسات اعتباری، به جهت تثبیت نرخ سود بازار بین بانکی حول نرخ سیاستی و همچنین کنترل اضافه برداشت بانکها نسبت به افزایش حجم عملیات بازار باز در قالب توافق بازخرید (با سررسید یک هفته) و به صورت موردی اقدام نموده است.
ایشان در زمان تصدی پست ریاست کل بانک مرکزی، بارها در مواجهه با نوسانات نرخ ارز و در قالب مصاحبههای مختلف اظهار داشتند که نرخها در بازار غیررسمی، واقعی نبوده و غیرطبیعی است. حال چگونه ایشان بانک مرکزی را به این امر رهنمون میسازند که نرخهای موجود در این بازار را مبنا و ملاک سیاستگذاری خود قرار دهد و بازار حواله را تابع نرخهای بازار غیررسمی قرار دهد.
به عبارتی، سیاست مدنظر ایشان مبنی بر افزایش نرخ ارز در بازار حواله صرفاً با این توجیه که شکاف میان بازار رسمی و غیررسمی کاهش پیدا کند، خود به منزله آن است که بازارساز و بازار رسمی تابع هیجانات مقطعی بازار غیررسمی شوند.
این در حالی است که نرخ ارز در بازار غیررسمی عمدتاً متأثر از انتشار برخی اخبار و شایعات ناسازگار و ناهمخوان با واقعیتهای اقتصادی کشور و به طور خاص عوامل بنیادین (نظیر تحولات مثبت بخش خارجی اقتصاد)، با نوساناتی مقطعی و گذرا مواجه شده است که البته انتظار میرود نوسانات مذکور به واسطه وضعیت مطلوب منابع ارزی و جریانات تجاری کشور و نیز اقدامات مثبتی که در حوزه روابط بین الملل در دستور کار قرار دارد، کاهش یابد.
آقای دکتر همتی شکاف میان نرخ ارز در بازار حواله (سامانه نیما) و بازار غیررسمی را به عنوان رانت نیما تعبیر نمودهاند. در این خصوص میبایست اشاره نمود، عامل اصلی بروز این شکاف، به ثبت رسیدن نرخهای غیرواقعی و ناسازگار با واقعیتهای اقتصادی کشور در بازار غیررسمی است.
با توجه به بروز چنین شرایطی، رویکرد سیاستی بانک مرکزی معطوف به متعادلسازی جریان عرضه و تقاضا در بازار حواله با تاکید بر تقویت جریان عرضه از سوی صادرکنندگان بوده است تا از این رهگذر، در بازار مزبور به عنوان محل اصلی تأمین ارز واردات کالاهای مصرفی خانوارها و نیز مواد اولیه و واسطهای و کالاهای سرمایهای مورد نیاز بنگاههای تولیدی داخلی، ثبات مناسبی پدید آید.
لذا آنچه از نقطه نظر و دیدگاه آقای دکتر همتی به عنوان رانت نیما تلقی میشود، در واقع رویکرد و تلاش سیاستگذار جهت مصون نگه داشتن معیشت افراد و نیز نظام تولید داخل از هیجانات و نوسانات غیرمنطقی و مقطعی نرخ ارز در بازار غیررسمی است.
آقای دکتر همتی چنین بیان داشتهاند که نرخ ارز در سامانه نیما نبایست بیش از ۵ درصد با بازار آزاد (غیررسمی) فاصله داشته باشد و در حال حاضر اختلاف این دو بازار به بالای ۳۵ درصد رسیده است.
در این ارتباط بررسی تحولات نرخ دلار در بازار غیررسمی و بازار حواله (نیما) در دوره تصدی ایشان در بانک مرکزی نشان میدهد که از آبانماه سال ۱۳۹۸ شکاف میان این دو نرخ روند صعودی را در پیش گرفت و به بیش از ۱۰ درصد رسید و حتی در برخی مقاطع در سال ۱۳۹۹ اختلاف قیمتی بیش از ۳۰ درصد را نیز به ثبت رساند.
همچنین ایشان عنوان نمودهاند که در حال حاضر اختلاف نرخ این دو بازار به بالای ۳۵ درصد رسیده است. این در حالی است که در روزهای معدود و بسیار اندکی چنین شکافی میان دو نرخ ایجاد شده است و فاصله میان نرخهای مذکور در سهماهه سوم سال جاری به طور متوسط حدود ۲۳ درصد بوده است.
ایشان در مصاحبه اخیر خود چنین بیان داشتند که انتشار اوراق گواهی سپرده سکه طلا از سوی بانک مرکزی اشتباه استراتژیک این بانک بود و پس از آن نرخ ارز به شدت افزایش یافت و بازارساز هدایت بازار را از دست داد. ضمن آنکه انتشار اوراق ارزی توسط بانک مرکزی را نیز اقدامی ناموفق قلمداد نمودهاند.
در خصوص موضوع مطروحه از سوی ایشان پیرامون انتشار اوراق گواهی سپرده سکه طلا در بورس لازم است اشاره شود که این سیاست به صورت بسیار محدود و عمدتاً با هدف کاهش حباب قیمتی سکه طلا طراحی و عملیاتی گردید و با توجه به تجربیات قبلی این بانک هرگز به دنبال حراج ذخایر طلای خود نمیباشد. ضمن آنکه ادعای مطروحه مبنی بر جهتدهی قیمت اوراق سکه طلای بانک مرکزی به نرخ ارز تناسبی با واقعیت ندارد؛ زیرا استناد ایشان در اثبات این گزاره معطوف به روند تحولات نرخ ارز در بازار غیررسمی در روزهای پس از انتشار و عرضه اوراق گواهی سپرده سکه طلا توسط بانک مرکزی است، حال آنکه افزایش نرخ ارز در بازار غیررسمی غالباً ریشه در عوامل عمدتاً غیراقتصادی و اخبار و شایعات نادرست دارد و البته پیش از عرضه این اوراق نیز نرخ ارز با نوسانات افزایشی همراه گردیده بود.
لذا برداشت و تفسیر رابطه علت-معلولی از همزمانی این دو رویداد از منظر تئوریک واجد خطا و ابهام است. همچنین در ارتباط با انتشار اوراق ارزی نیز لازم به ذکر است که یکی از رویکردهای سیاستی بانک مرکزی در بازار ارز، به رسمیت شناختن تقاضای خرد افراد (اعم از مصرفی، احتیاطی و سرمایهگذاری) در بازار ارز و معرفی ابزارهای جدید برای پاسخگویی به آن بوده است تا بدین ترتیب زمینههای معامله در بازار غیررسمی محدود شود.
از اینرو بانک مرکزی تصمیم گرفت تا از طریق انتشار اوراق ارزی با سررسید کوتاهمدت (سهماهه)، بخشی از تقاضای خرد موجود در بازار ارز را پاسخ دهد که البته عملکرد استقبال از این اوراق نیز در حد انتظار سیاستگذار بوده است.
طرح برخی ادعاهای نادرست نسبت به عملکرد اقتصادی دولت در شرایطی مطرح شده است که نرخ تورم نقطه به نقطه در بهمن ۱۳۹۹ (۶۵.۳ درصد) و نرخ تورم متوسط دوازده در شهریور ماه سال ۱۴۰۰ (۵۹.۳ درصد) بالاترین ارقام خود را چهل سال اخیر تجربه کرده بود.
بر اساس گزارش بانک مرکزی از تحولات شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی در مناطق شهری، نرخ تورم (دوازده ماهه) در زمان آغاز به کار دولت سیزدهم به رقم کمسابقه ۵۹.۳ درصد در شهریور ماه ۱۴۰۰ رسیده بود، لیکن به دنبال سیاستهای به کار گرفته شده و اقدامات اجرایی در زمینه مدیریت مؤثرتر روند تحولات کلهای پولی، نظارت بر قیمت کالاها و خدمات و تأمین مناسب کالاهای اساسی، نرخ تورم از آن مقطع زمانی به بعد روند نزولی به خود گرفت و به رقم ۴۶.۲ درصد در پایان سال ۱۴۰۰ رسید که موید کاهش ۱۳.۰ واحد درصدی نرخ تورم است.
در همین ارتباط نرخ تورم نقطه به نقطه نیز با ۲۵.۳ واحد درصد کاهش از ۵۴.۹ درصد در شهریورماه سال ۱۴۰۰ به ۲۹.۵ درصد در اسفندماه این سال رسید.
اگرچه روند کاهشی نرخ تورم نقطه به نقطه از ابتدای سال جاری متأثر از آثار تورمی اجرای تکلیف قانونی طرح مردمیسازی یارانهها و حذف تخصیص ارز ترجیحی متوقف و در چهار ماه ابتدایی سال جاری مطابق انتظار با روند افزایشی مواجه گردید، لیکن با توجه به اینکه سیاست مذکور نوعاً موجب اصلاح قیمتی شماری از کالاهای مشمول دریافت ارز ترجیحی به صورت مستقیم و غیرمستقیم میشد، سطح تورم کالاهای اساسی خوراکی از مردادماه سال جاری به مسیر پیشین خود بازگشت و در مجموع تورم نقطه به نقطه شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی از مردادماه سال جاری با کاهش همراه گردیده که این امر در آبان ماه سال جاری نیز استمرار داشته و از ۴۵.۸ درصد در مردادماه سال جاری به ۴۴.۳ درصد در آبانماه رسیده است.
ضمن آنکه نرخ تورم متوسط دوازده ماهه در آبان ماه سال جاری معادل ۳۹.۹ درصد به ثبت رسید که نسبت به نرخ تورم زمان استقرار دولت سیزدهم (۵۹.۳ درصد) کاهش ۱۹.۴ درصدی را نشان میدهد.
سهم مهمی از افزایش تورم شکل گرفته در طول سال جاری ناشی از اصلاح قیمت کالاهای اساسی به دنبال اجرای طرح مردمیسازی یارانهها است که البته جبران زیان رفاهی آن از طریق پرداخت یارانه نقدی صورت گرفته است.
بنابراین با کسر آثار تورمی اجرای این طرح که اجرای آن بنا بر ضرورتهای اقتصادی اجتنابناپذیر بوده است، سطوح پایینتری از نرخ تورم نیز در نتیجه تدابیر و اقدامات انجام شده قابل تحقق بود. از اینرو، اشاره صرف به افزایش نرخ تورم بدون توجه به مناسبات و شرایط اقتصادی دوره اخیر از جمله اجرای طرح بزرگ مردمیسازی یارانهها، ارزیابی یکجانبه و به دور از انصاف است.
نظر شما